انقلاب پنجم با بلاکچین
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، در دنیای امروز، تجهیزات، روشها و حتی مفاهیم با سرعت بسیار بالا و لاینقطع در حال پیشرفت هستند و سرعت این تحولات به حدی رسیده است که عملا پیشبینی آینده امری ناممکن شده است. این پیشرفتها در لایهها و صنایع مختلف به طوری بهم تنیده شده و همپوشانی دارند […]
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، در دنیای امروز، تجهیزات، روشها و حتی مفاهیم با سرعت بسیار بالا و لاینقطع در حال پیشرفت هستند و سرعت این تحولات به حدی رسیده است که عملا پیشبینی آینده امری ناممکن شده است. این پیشرفتها در لایهها و صنایع مختلف به طوری بهم تنیده شده و همپوشانی دارند که شاید تعیین یک نقطه تحول یا انقلاب بسیار سخت و پیچیده باشد.
تا قبل از سالهای قرن هجدهم، روند تولید، سرمایهداری، GDP و رشد اقتصادی تقریبا روندی ثابت بوده است که فراز و نشیبهای آن کمتر از 20 درصد در یک بازه 100 ساله بوده است و پس از سالهای 1970 به بعد عملا رشد صعودی (به شکل نمایی) در تمامی این لایهها ایجاد شده است. این تغییرات حتی وارد مفاهیم پزشکی، فلسفه و ادبیات هم شده و تنها در تولیدات صنعتی محدود نشده است. درواقع انقلابهای صنعتی و تغییرات ساختار و مرزهای سیاسی و جغرافیایی (بدون تقدم و تاخر و متاثر از یکدیگر) درنهایت منجر به حجم پیشرفت و تغییرات روزانه شده است. اگر 6 ماه پیش، برای یک مریض هیچ راه درمانی نبود یا برای تولید یک دستگاه هیچ روشی وجود نداشت، امروز نمیتوان به قطعیت ادعا کرد که روشی کشف و یا اختراع نشده است.
درواقع تا 5 سال پیش (آغاز انقلاب صنعتی چهارم که به گفته کلاوس شواب در کتاب انقلاب صنعتی چهارم از 2015 آغاز و 2030 به اوج و بلوغ میرسد) میتوان نقطه عطف و یا برهه حیاتی و تحولی را تعیین کرد. 3 انقلاب صنعتی پیشین اینگونه بودهاند. انقلاب ورود سیستمهای مکانیزاسیون (دستگاه بخار و کارخانه نساجی) به عنوان اولین نقطه، انقلاب تولید انبوه و ورود انرژی نفت و برق به عرصه صنعت به عنوان دومین نقطه و درنهایت حضور سیستمهای کامپیوتری و اینترنت به عنوان سومین نقطه (البته برخی ساخت کامپیوتر را یک انقلاب و ورود اینترنت را یک انقلاب مینامند)، سه نقطه عطفی بودهاند که عملا تمامی شئون زندگی را مورد تاثیر قرارداده و یک حرکت و رشد نمایی جدید ایجاد کردهاند.
قبل از پرداخت به مرحلههای بعدی باید توجه داشت که فاصله بین انقلاب اول تا دوم، دوم تا سوم هر کی حدود 100 سال بوده است ولیکن بین انقلاب سوم تا چهارم کمتر از 30 است که نشان از حجم تغییرات دارد. اینکه هر یک از این انقلابها چه تغییراتی در لایههای قدرت و رشد اقتصادی کشورها داشته و دارند، از حوصله این مطلب خارج است فقط به این موضوع اشاره میشود که از قرن 18 به قبل بیش از 70 درص تولید ناخالص کل دنیا و صنایع در آسیا (15 درصد خاورمیانه، 25 درصد چین و 30 درصد هند) محدود شده بود و اروپا و اصطلاحا غرب تنها 20 درصد از کل را به خود اختصاص داده بود که با انقلاب صنعتی اول این توازن بهم خورده و اکنون تقریبا این توزیع 30 درصد آمریکا، 25 درصد اروپا، 20 درصد چین، کمتر از 10 درصد هند و کمتر از 10 درصد خاورمیانه است.
انقلاب صنعتی چهارم که بحث دیجیتال شدن، هوش مصنوعی، رباتها و پرینترهای سهبعدی است. هر یک از مفاهیم دیجیتالیزم و رباتهای هوشمند خود یک دنیای پیچیده هستند که عملا تمامی لایههای زندگی شهروندان، سیاست (انتخاب اخیر آمریکا نمونه بارز این موضوع است) و لایههای قدرت را تحت تاثیر قرار داده و خواهد داد. برای اینکه تعیین کرد که هر یک از اینها را میتوان یک انقلاب مستقل نامید یا خیر، نیاز است که معیارها و شاخصهای بسیاری مورد بررسی قرار گیرد. ولی تمام این مقدمه عنوان شد تا عنوان شود که آیا «بلاکچین» یک انقلاب مستقل است و یا در قالب انقلاب صنعتی چهارم جای میگیرد. به نظر نگارنده با توجه به معیارهای زیر بلاکچین را نمیتوان یک انقلاب مستقل نامید و در قالب همان انقلاب چهارم جای گرفته و جزو زیرمجموعههای آن میباشد.
• تمرکززدایی تولید: بعد از انقلاب صنعتی اول، عملا بسیاری از تولیدات و تکنولوژی به صورت متمرکز درآمدهاند. مثلا شرکتهایی مانند هیتاچی، فورد، سامسونگ و… از یک سوزن تولید میکنند تا یک موشک و یا تانک جنگی. یا در عرصه بانکی، بانک جهانی، بانک مرکزی، ارز مبادلهای جهانی (دلار) و… تعریف شده است که عملا ساختارهای سلسلهمراتبی که به یک نقطه واحد منتج میشود، شکل گرفتهاند.
ولیکن ساختارها و مدلهای انقلاب صنعتی چهارم در ادامه انقلاب سوم، مسیر برعکس را طی میکنند. مثلا یک تولیدکننده خانگی با استفاده از یک سایت میتواند تولیدات خود به نقاط مختلف جهان بفروشد و نیازی به یک زیرساخت عجیب و غریب ندارند. یا پرینترهای سهبعدی امکان تولید وسایل مختلف را به افراد عادی با هزینههای پایین میدهد و میتواند در اصطلاح موی دماغ تولیدکنندگان بزرگ بشوند. یا ساختار بلاکچین به دنبال تمرکززدایی و عدم رگلاتوری است. البته بلاکچین محدود به حوزه ارز دیجیتال و خدمات بانکی/پرداخت نمیشود و عملا میتواند وارد حوزههای دیگر هم شود. پروژهای مانند اوبر یا اسنپ را فرض کنید.
اگر لایه مالکیتی شرکت واسط به مرور کمرنگ شود و تنها یکسری کد بین راننده و مشتری رد و بدل شود و کارمزد یا واسطهای برای نظارت وجود نداشته باشد، عملا تبدیل به بلاکچین میشود. یا فرض کنید که مطب هر پزشک یا خانه هر فرد تبدیل به یک بیمارستان یا درمانگاه شود. شاید الان توضیح کامل آن مشکل باشد و نیاز باشد باز هم از این مفهوم زمان بگذرد و رفتارهای واقعی آن و جامعه نسبت به آن مشخص شود. ولیکن به نظر میرسد مفهوم بلاکچین میتواند وارد بسیاری از حوزههای دیگر شده و آنها را تغییر دهد، که به نظر در همان مسیر انقلاب چهارم است.
• عدم لایه فیزیکی: در انقلاب چهارم، عملا بحث فیزیک و ساختارهای فیزیکی کمرنگ و کمرنگ تر میشود وهمه اتفاقات در ساختار ماشینی اتفاق میافتد و انسانها تنها مدیریتکننده هستند تا مجری. بلاکچین نیز از این قاعده مستثنی نیست و ساختارهای فیزیکی را حذف میکند. به طور مثال در یک زیرساخت مالی، نیاز به بانک، درگاه پرداخت و در مجموع ساختار فیزیکی افراد برای کنترل و مدیریت نمیباشد. به همین دلیل باز هم به نظر میرسد در ادامه همان انقلاب چهارم روی بدهد.
• گستردگی: همچنان که عنوان شد، بلاکچین محدود به یک حوزه نیست و قابلیت گسترش به همه حوزهها و شئون زندگی را دارد. از این جایگاه میتوان آن را یک انقلاب مستقل دانست ولیکن وابستگی آن به وجود زیرساختهای دیگر انقلاب چهارم، باز هم آن را در همان قالب جای میدهد و نمیتوان به آن مهر استقلال زد.
در مجموع، به نظر میرسد که بلاکچین در مسیر و کنار مابقی تغییرات انقلاب چهارم قرار میگیرد. ولیکن این موضوع باعث نمیشود که تاثیرات شگرف آن را در زیرساختهای مختلف در نظر نگرفت یا آن را حتما در همان قالب بررسی کرد. فلذا بررسی اصل مطلب که «بررسی تاثیر انقلاب بلاکچین بر روی کسبوکارهای مبتنی بر پرداخت» است، امری مهم خواهد بود. شاید تاثیر بلاکچین در پرداخت را بتوان در سه حوزه زیر مورد بررسی قرار داد.
• کسبوکارهای جدید: هرچند موضوع فینتکها در ایران جدید محسوب میشود و سالهای محدودی است که کسبوکارها و استارتآپهای جدید به این موضوع روی آوردهاند و عملا کمتر از 2 سال است که بانک مرکزی به فکر تدوین دستورالعملها و چارچوبمدار کردن آنها افتاده است ولیکن باید از الان به فکر استارتآپهای مبتنی بر بلاکچین در حوزه مالی بود. هر چند از لحاظ مفهومی باز هم همان فین تکها هستند ولیکن از لحاظ اجرایی لایه و اکوسیستم جدید ایجاد خواهد شده که کسبوکار آنها بر روی بلاکچین تمرکز میکند.
به طور مثال راهاندازی یک دستگاه یا یک اتاق یا حتی فارمی برای رمزنگاری و رمزگشایی ارزهای دیجیتال یکی از این نوع کسبوکارها است که بدون نیاز به هیچ مجوز یا ساختاری یک استارتآپ میتواند چنین فضایی را برای خود ایجاد کرده و به کسب درآمد بپردازد. ولی هنوز کسبوکاری بر روی آن تعریف نشده است که خدمات و محصولات مبتنی بر ارزهای دیجیتال ارائه کند. این کسبوکارها را به راحتی نمیتوان محدود کرد یا نظارت رگلاتوری بر روی آنها داشت. بنابراین باید انتظار بازیگران جدید را کشید که بدون هیچ پروایی میتوانند درآمدهای بسیار بالا برای خود ایجاد کنند. بنابراین اولین تاثیر بلاکچین مالی، تعریف یک اکوسیستم جدید و بازیگران جدیدی است که دیگر منتظر رخصت و درهای باز یک بانک یا PSP نخواهند شد و همچون سیلی به راه خواهند افتاد. هرچند عدم تبادل مالی ایران با جهان، کمی این مسیر را با مانع روبهرو کرده است ولی به نظر این مانع چندان قوی نخواهد بود و به راحتی از سر راه برداشته میشود.
• تغییر مدل کسبوکار: در حال حاضر یک معامله برای طرفین معامله هزینههای مالی سربار (کارمزد بانک، تاخیر در تسویه حساب و…) ایجاد میکند. درحالیکه ساختار بلاکچین توازن فعلی را برهم زده و بدون هزینه سربار و در لحظه یک معامله انجام شده و همچنین هیچ محدودیتی درخصوص کف/سقف تراکنش یا مدل معامله وجود نخواهد داشت. بنابراین در مدلهای کسبوکار (Business Model)، روشهای درآمدی مانند کارمزد و رسوب پول حذف میشود و دیگر مدلهای سنتی درآمد وجود ندارد و عملا مدل کسبوکار جدید اتفاق خواهد افتاد. این تغییر تنها در درآمد حاصل نمیشود و عملا لایه هزینهای را نیز مورد تغییر قرار داده و نیاز به نگاهی دیگر به اینگونه کسبوکارها است. آیا در مدلهای کسبوکار جدید ساختارهایی مانند شتاب، شاپرک، چکاوک و… معنادار خواهند بود؟!
• خدمات مبتنی بر بلاکچین: تبادلات دیگر به راحتی به صورت فرد به فرد (P2P) و بدون حضور واسطه انجام میشود. درواقع بازیگر سوم به عنوان تامین امنیت و صحت (trust agent) از میان برداشته میشود که در کنار سهولت مبادله، خطرات نظارت و کمال یک تبادل را دچار تغییر میکند. حتی طرفین معامله هیچ شاخصه شناسایی میتوانند نداشته باشند یا حتی با یک ماشین در حال معامله باشد. یک فروشگاه بزرگ دیجیتال را تصور کنید.
خریدار نیز یک ماشین هوشمند است. در این معامله هر دو سوی معامله یک ماشین هستند که درکی از شناخت منطقی از یک دیگر ندارند و با استفاده از بلاکچین به راحتی میتوانند یک معاملهای انجام دهند و مالکین این ماشینها بدون اطلاع مستقیم از معامله، تنها از مزایای حاصله از معامله بهرهمند میشوند. همچنین مرزهای جغرافیایی و ارزی در هم شکسته میشود. عملا به اینگونه مبادلات Cross Border و Cross Currency گفته میشود. درواقع دیگر نرخ برابری ارز، محل سکونت، داشتن کارت اعتباری، اتصال مالی دو کشور و… بیمعنی میشود و هر معاملهای میتواند صورت بگیرد.
همچنین زمان مورد نیاز تبادل از میان برداشته میشود. فرض کنید در ایران، یک فرد بخواهد کالایی را به فرانسه بفروشد. دیگر نه واحد ارزی ایران و نه فرانسه اهمیت دارد و نه نیاز است که بانکها برای تسویه زمانی را از طرفین معامله بگیرند. یک معامله سریع و ارزان. بنابراین لایه خدمات نیز به شدت تغییر میکند و نیاز است که نگاه سنتی به خدمات فینتک تغییر نماید. دیگر چه نیازی به ساختارهایی مانند SWIFT، SEPA، ACH و RTGS است؟!
• تغییر ساختار مالی: مزایای سرعت، سهولت و حتی امنیت، در بلاکچین شاید خیلی جذاب باشد. ولی یکی از مهمترین تاثیرات آن، ایجاد تغییر گسترده در ساختارهای مالی کسبوکارها و همچنین زیرساخت مالی یک کشور است. به طور مثال اگر یک شرکت حقوقی یک خرید از یک شرکت حقوقی دیگر به ارزش 10 بیتکوین انجام میدهد و از همین طریق پرداخت انجام میشود، اسناد حسابداری این معامله چگونه باید ثبت شود و سازمان امور مالیاتی نسبت به آن چه رفتاری خواهد داشت؟ آیا استفاده از بلاکچین برای سازمانهای دولتی و خصولتی مجاز میباشد؟ آیا استفاده از این زیرساخت تنها برای معاملههای اشخاص حقیقی دیده شده است و اشخاص حقوقی نباید از آن بهرهمند شوند؟ مجموعه پاسخ به اینگونه سوالات، تغییردهنده و بهینهکننده، ساختار مالی فعلی برای بهره برداری از بلاکچین است.
در آخر به این نکته باید اشاره کرد که تب گسترده استفاده و شناخت بلاکچین فراگیر و اپیدمی شده است و آیا این تب تند، زود عرق خواهد کرد؟ اگر بخواهیم بلاکچین را یک انقلاب مستقل یا در قالب انقلاب چهارم، ببینیم، باید به تمام تاثیرات آن (مفید یا مضر، ریسک یا فرصت، هزینه یا درآمد) برروی تمامی شئون زندگی از نگاه یک فرد، یک بخش، یک سازمان تا ساختار یک دولت پرداخته شود. ولی به نظر نمیرسد که این انقلاب را بتوان سرکوب کرد یا جلوی آن را گرفت و بلکه باید آن را دید، فهمید و نسبت به آن مواضع اصولی و کاربردی اتخاذ شود.
منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 38