به گزارش خبرگزاری مهر، ولی الله سیف در گفتگویی به رخدادهای سال ۹۶ و ۹۷ که منجر به اتخاذ سیاست ارز تک نرخی ۴۲۰۰ تومانی پرداخت که گزیده ای از این گفتگو را در ادامه میخوانید:
* بعد از اتفاقات اوایل فروردین ۹۷ من در جلسهای گفتم اجازه بدهید قیمتها تعدیل شود. بگذارید نرخ ارز ۶ هزار تومان بشود. آقای رئیس جمهور عصبانی شد و گفت تو میخواهی نرخ ارز برسد به آنجا و بعد دوباره همین وضع باشد.
* گفت تضمین میدهی نرخ ارز از ۶ هزار تومان بیشتر نشود؟ گفتم مسلماً نمیتوانم تضمین بدهم اما واقعیت این است که فشار تقاضا خیلی زیاد است و روی قیمت ۶ هزار تومان تقاضا کمتر خواهد بود. معنای آن این نیست که ۶ هزار تومان بشود دیگر ۶,۵۰۰ تومان نخواهد شد.
* در جلسه تعیین دلار ۴۲۰۰ تومانی رئیس جمهور به من نگفتند برو مصاحبه کن اما به طور طبیعی همه نگاهها به سمت من رفت با این منظور که تو برو مصاحبه کن. گفتم من مصاحبه کنم؟ من که مخالف هستم؟ اگر میگوئید من مصاحبه کنم، نرخ ارز را ۴,۸۰۰ تومان اعلام میکنم. بعد از این جمله آقای رئیس جمهور رو به آقای جهانگیری کرد و گفت این موضوع، موضوع مهمی است و در حدیست که معاون اول باید اعلام کند. پس شما این تصمیم را اعلام کن.
* من به آقای دکتر جهانگیری گفتم آقای دکتر ۴,۸۰۰ تومان اعلام کن. وقتی آقای جهانگیری بلند شد که برود پرسید آقای رئیس جمهور اجازه میدهید ۴,۵۰۰ تومان بگویم؟ البته یکی از اعضای جلسه به من گفت در آن لحظه آقای جهانگیری گفت اجازه بدهید ۴,۳۰۰ تومان بگویم. آقای رئیس جمهور گفت نه به هیچ وجه از ۴,۲۰۰ تومان بالاتر نرود. من از نظر خودم عدول کردم. نظر من همان ۳,۸۰۰ تومان است اما چون دیدم اکثریت این را میگوئید، گفتم تابع نظر شما باشم.
* در جلسه آقای عراقچی در کنار من نشسته بود. متن مصوبه که توزیع شده بود را به من نشان داد که در خط اول نوشته شده بود به پیشنهاد بانک مرکزی. من وقت خواستم. آقای جهانگیری گفت موضوع چیست؟ آقای روحانی هم حواسش به سمت ما جلب شد. گفتم آقای دکتر شما که میدانید ما با این مصوبه مخالفیم چرا نوشته شده به پیشنهاد بانک مرکزی؟ آقای دکتر جهانگیری انتظار نداشت من به این صراحت بگویم و به آقای روحانی نگاه کرد به این منظور که نظر ایشان را جویا شود. آقای رئیس جمهور بدون اینکه به من چیزی بگوید به آقای جهانگیری گفت حذفش کن. مصوبه عوض شد و این پیشنهاد حذف شد. اما من دقت داشتم که بند دیگر بماند و حذف نشود.
* چیزی که عجیب بود این مصاحبه بعد از جلسه بود که ما هیچ محدودیتی نداریم و هر کسی که میخواهد بیاید ارز بگیرد. این اشکال داشت که من در جلسات بعدی که با اعضای اقتصادی داشتیم گفتم منابع ارزی محدود است شما وقتی این را مطرح میکنید (پرداخت ارز برای همه نیازها) بانک مرکزی از کجا بیاورد؟
* باید تقاضا کنترل شود و تنها ابزاری که میتوان استفاده کرد ثبت سفارش است در غیر این صورت نمیتوانیم کنترل کنیم. حجم تقاضا به همین دلیل بالا رفت. آقای شریعتمداری میگفت من ابزاری برای کنترل ندارم. انتظار دارید من امضای طلایی بدهم؟ امضای طلایی نمیدهم.
* هر روز به دولت گزارش کتبی میدادم که میزان پیشفروش سکه به چه عددی رسیده است. من در این مدت علاوه بر خودم آقایان جهانگیری، نهاوندیان و… را به دفتر آقای رئیس جمهور میفرستادم و آنها نکات و دغدغهها را به رئیس جمهور منتقل میکردند.
* یک روز در جلسه که آقای رئیس جمهور خیلی عصبانی بود، من گفتم مشکل پیدا میکنیم و وقتی جلسه تمام شد به آقای نهاوندیان و جهانگیری هم گفتم. آقای جهانگیری گفت من با رئیس جمهور صحبت میکنم. اضافه بر خودش ایشان دو سه نفر دیگر را هماهنگ کرده بود که با رئیس جمهور صحبت کنند. این مراجعات پشت سر هم ادامه پیدا کرده بود تا ساعت ۱۰ شب که من دیدم تلفن زنگ میخورد و آقای رئیس جمهور پشت خط است. متوجه شدم رئیس جمهور بهشدت عصبانی و نسبت به اقدامات من و مراجعات دیگران شدیداً ناراحت است. من گفتم خوب است و این باعث میشود استعفای من پذیرفته شود اما به اینجا نرسید, مکالمه قطع شد. فردای آن روز در دولت موضوع تماس شب گذشته را به آقای جهانگیری گفتم و او هم گفت من صحبت میکنم. پسفردای آن روز که جلسه ستاد اقتصادی دولت بود آقای روحانی گفت: بالاخره تو بردی. از فردا پیش فروش سکه را قطع کن.