جمعه 25ام آبان 1403

رشد جهشی شاخص بورس، سراب یا واقعیت؟

به گزارش خبرنگار مهر، فیصل مرداسی دانش آموخته دکتری مدیریت راهبردی در یادداشتی به پرسشی که این روزها در فضای مجازی مبنی بر حباب بودن یا نبودن رشدهای اخیر بورس مطرح می‌شود، پاسخ داده است. به نظر این کارشناس اقتصادی، سودده بودن بازار سرمایه نمی‌تواند در بلندمدت ادامه دار باشد. متن کامل یادداشت از نظرتان […]

395 Views



به گزارش خبرنگار مهر، فیصل مرداسی دانش آموخته دکتری مدیریت راهبردی در یادداشتی به پرسشی که این روزها در فضای مجازی مبنی بر حباب بودن یا نبودن رشدهای اخیر بورس مطرح می‌شود، پاسخ داده است.

به نظر این کارشناس اقتصادی، سودده بودن بازار سرمایه نمی‌تواند در بلندمدت ادامه دار باشد. متن کامل یادداشت از نظرتان می‌گذرد:

بازار سرمایه یکی از ارکان مهم تأمین سرمایه برای سرمایه گذاری در کشورهاست و به میزان رشد و بالندگی و عمق این بازار مهم، می‌تواند منشأ رشد و توسعه اقتصادی را به ارمغان آورد. در کشورهایی که بورس نقش فعالی در اقتصاد ایفا می‌کند گاهی تا بیش از ۵۰ درصد از جمعیت کشور در بازار سرمایه فعالیت کرده و با سرمایه‌های کوچک و بزرگ نقش مهمی در افزایش سرمایه گذاریها ایفا می‌کنند و از این محل برای خود منابع درآمدی پایدار ایجاد می‌کنند. به گونه‌ای که نوسانات بورس جز اخبار مهم و پر طرفدار روزانه در این جوامع بوده و هر گونه نوسانات، اثر اجتماعی گسترده‌ای ایجاد می‌کند.

متأسفانه در ایران تا پیش از این نقش بازار سرمایه در مقایسه با اثرگذاری شبکه بانکی در تأمین مالی شرکت‌ها، بسیار محدود بوده و همواره اقتصاد کشور از وابستگی زیاد به بانک‌ها و جولان نقدینگی در بازارهای موازی مانند مسکن، طلا و ارز آسیب‌های روانی زیادی دیده است. برای کارشناسان اقتصادی و فارغ التحصیلان رشته‌های مالی، فعال شدن بورس و یافتن جایگاه واقعی و افزایش جمعیت فعال در بازار سرمایه و تبدیل این بازار مهم به عنوان یک روش اساسی برای تأمین نقدینگی پروژه‌ها و طرح‌های جدید سرمایه گذاری، بخصوص در تولید یک آرزوی ملی است.

سیاست‌های سرکوب تقاضای ارز بانک مرکزی با ایجاد محدودیت در واردات، کنترل فضای روانی بازارهای جایگزین طلا و مسکن در سال گذشته مانند محدود شدن بانک‌ها از حضور در این بازارها و در نهایت کاهش سود سپرده‌های بانکی، فرصت طلایی برای ورود نقدینگی به بازار بورس را فراهم کرده است. به عبارتی سرمایه گذاران فرصت دیگری برای دستیابی به درآمد یا برای حفظ ارزش سرمایه‌های نقدی خود در برابر تورم نمی‌بینند.

نکته مهم دیگر وجود رکود در برخی از صنایع یا مشاغل و تعطیلی پروژه‌های زیاد عمرانی در نتیجه تحریم‌های ظالمانه کشور آمریکا یا در نتیجه بحران شیوع ویروس کروناست که باعث شده است فعالین اینگونه مشاغل در اثر از دست رفتن فرصت‌های شغلی و برای کسب درآمد به بازار بورس علاقه نشان دهند.

اینگونه دلایل به همراه سایر دلایل خرد دیگر، این فرصت استثنایی را در اختیار دولت قرار داده است تا با پاسخ مثبت مردم برای حضور در بازار سرمایه و ورود نقدینگی به بورس مواجه شود. این همراهی مردم با سیاست دولت یک رخداد بی سابقه است و درس مهمی در حوزه سیاستگذاری و حکمرانی به دولتمردان می‌دهد.

تا این لحظه آنچه بیان شد شواهد خوشایندی است که با فعال شدن بازار سرمایه و رشد چشمگیر شاخص بورس همراه بوده است. لیکن رشد خیره کننده بازدهی بازار بورس اوراق بهادار این سوال اساسی را ایجاد کرده است که آیا این رشد ناشی از بازدهی واقعی شرکت‌ها است یا گونه‌ای حباب است که لاجرم پس از مدتی با سقوط بازار این حباب تخلیه می‌شود.

این سوال اضطراب و نگرانی در دو گروه ایجاد کرده است:

گروه اول سرمایه گذاران هستند بخصوص سرمایه گذاران غیر حرفه‌ای جدید که نگرانند مبادا با سقوط قیمت‌ها، اندک سرمایه‌ها ی خود را از دست دهند.

گروه دوم نخبگان سیاسی هستند که نگرانند هرگونه نوسانات شدید در بازار بورس پس از استقبال تاریخی و سیل آسای مردم برای مشارکت در بورس، منجر به بحران‌های اجتماعی و حتی امنیتی همانند آنچه در ورشکستگی مؤسسات مالی و اعتباری شاهد آن بودیم، گردد.

کارشناسان بازار سرمایه چند عامل مهم را در افزایش قیمت‌ها در بورس ارائه می‌کنند:

۱. تعدیل ارزی و تورمی به عبارتی سهام شرکت‌ها متناسب با نرخ تورم و رشد نرخ ارز در حال جبران عقب ماندگی قیمت خود متناسب با نرخ تورم جاری و تورم انباشته و قیمت دلار هستند.

۲. کاهش بازدهی خرید و فروش ارز به دلیل سرکوب تقاضای ارز برای جلوگیری از افزایش قیمت دلار

۳. آرام شدن فضای روانی در بازارهای مسکن و طلا

۴. وجود نقدینگی سرگردان جویای بازدهی مناسب

۵. سیاستگذاری تشویقی دولت برای جبران خلأ درآمدهای نفتی و واگذاری سهام شرکت‌های دولتی

در ارزیابی نقطه نظرات کارشناسان و فعالان بازار سرمایه کمتر به عامل بازدهی واقعی شرکت‌های بورس به عنوان عامل مهم و اثرگذار مواجه می‌شویم. به نظر می‌رسد عوامل فوق، عوامل اساسی هستند لیکن پاسخگوی کاملی برای رشد سرسام آور شاخص بورس نیستند.

معتقدم عوامل فوق تقاضا برای ورود به بورس را تحریک کرده است. اما این تحریک بهمنی از تقاضا را به حرکت در آورده است که بازار سرمایه موجود و دولت آمادگی برای مدیریت این حجم از استقبال سیل آسا را نداشته است.

افزایش تقاضا و محدودیت بازار سرمایه، میل به معاملات سفته بازی را به شدت افزایش داده و بازدهی ناشی از افزایش قیمت‌ها به ویژه با افزایش دامنه نوسانات قیمت‌ها تا ۵ درصد مثبت یا منفی را بالا برده است.

ادامه چرخش شتابان نقدینگی در یک بازار محدود و نرخ‌های بالای بازدهی بورس می‌تواند فرهنگ سرمایه گذاری را به هم ریخته و موجب کم رونق شدن و کاهش جاذبه سرمایه گذاری در فعالیت‌های مولد که می‌توانند منشأ افزایش تولید و عرضه در اقتصاد باشند، گردد و آنچه به صورت منفی تحت تأثیر قرار خواهد گرفت عرضه واقعی و رشد تولید ملی واقعی در اقتصاد است که در کنار رشد اسمی درآمدها نتیجه‌ای جز تورم همراه با رکود و یا رکود تورمی نخواهد داشت.

علاوه بر این ممکن است تداوم جاذبه اسمی بورس در ترکیب نقدینگی به انتقال شبه پول به پول (برای وارد کردن آن به بازار سهام) منجر شود که در این صورت لاجرم رشد حبابی قیمت سهام بسیاری از شرکت‌ها را شاهد خواهیم بود و با رفتن به وضعیت خطرناک ترکیدن این حباب‌ها، دارایی کسانی سوخت خواهد شد که برای گذران زندگی خود به درآمدی ناشی از آن دارایی‌ها وابسته شده اند.

معتقدم گرانیگاه سقوط بازار بورس پس از رشد غیر عادی شاخص‌ها، اعتماد مردم است. همچنین همان دلایلی که باعث تمایل مردم در گستره وسیع برای ورود به بازار سرمایه شده است در صورت تزلزل می‌توانند بر استمرار حضور مردم در بازار سرمایه اثر معکوس بگذارند. نکته بسیار اساسی تفاوت رفتار مردم عادی با افراد حرفه‌ای در بازار سرمایه است.

سرمایه گذاران حرفه‌ای به دلیل تجربه و آشنایی با نوسانات بازار معمولاً از رفتار هیجانی برای فروش سریع سهام و خروج از بازار خودداری می‌کنند. لیکن مردم عادی ممکن است به گونه‌ای دیگر در مقابل شک‌ها در بازار بورس عکس العمل نشان دهند و این یک خطر جدی است. تصور کنید همانند بهمن تقاضا که باعث رکوردهای خیره کننده در بازار شد این بار بهمن عرضه در نتیجه ترس از سوخت سرمایه‌ها شکل بگیرد.

توصیه‌های سیاستی

۱. وقتی شرایط بحرانی در کشور ایجاد می‌شود همانند بحران شیوع ویروس کرونا، دولت و ارکان حاکمیت آرایش مقابله با این بحران را در همه سطوح می‌گیرد. نتیجه مثبت عملکرد دولت در کنترل نسبی شیوع بیماری و کاهش آمار جان باختگان ثمره این عملکرد است. درباره عملکرد بازار سرمایه کشور در نقطه‌ای قرار دارد که باید یک آرایش منسجم برای کاهش تهدیدات و افزایش فرصت‌های حضور گستره وسیعی از مردم با سرمایه‌های پراکنده در این بازار مهم به خود بگیرد و به صورت روزانه ضمن رصد بازار با مردم با ادبیات عامه پسند سخن بگوید.

۲. آموزش و اطلاع رسانی صادقانه و درست توسط رسانه ملی همانند آنچه که در بحران کرونا شاهد آن بودیم حیاتی است.

۳. بسیاری از شرکت‌های زیان ده و یا دارای عملکرد ضعیف در بورس، در فضای مثبت بورس نیز با افزایش معاملات و رشد قیمت مواجه شده اند، در حالی که این رشد هرگز در بازدهی سهام این گونه شرکت‌ها ریشه نداشته و بدون شک خریداران سهام چنین شرکت‌هایی به دلیل دانش کم در تحلیل عملکرد مالی، آسیب خواهند دید. افزایش کنترل‌های سخت گیرانه بر افشای سریع و کامل اطلاعات مالی شرکت‌ها، انتظار نهادی از بازار بورس است و هرگونه کوتاهی یا سهل انگاری خیانت در اعتماد مردم در این برهه حساس است.

۴. نکته مهم افزایش عرضه سهام شرکت‌های جدید در بورس و گسترش کمی بورس است. شاید دولت فرصتی جذاب‌تر از شرایط کنونی برای ورود شرکت‌های دولتی در بورس و منتفع شدن مردم پیدا نکند. لیکن مبنای عملکرد دولت در این باره احترام به اعتماد مردم و رفتار صادقانه و از روی امانت داری است تا مردم واقع بینانه ببینند دولت صرفاً برای جبران کاهش درآمدهای نفتی قصد دست درازی به جیب و سرمایه‌های آنها ندارد.

۵. نکته دیگر تعمیق بازار سرمایه است که بسیار مهم بوده ولی کمتر مورد توجه می‌باشد. عمق بخشی به بازار سرمایه به این معنی است که بازار اوراق می باید از انحصار در اوراق سهام شرکت‌ها خارج شده و بازار اوراق قرضه اسلامی را هم در حجم وسیعی در خود جای دهد. به عبارت دیگر بنگاه‌های اقتصادی با ابزارهای اسلامی مانند اوراق صکوک می‌توانند از بازار سرمایه، نقدینگی مورد نیاز خود را تأمین کنند. به این ترتیب بار سنگین تأمین مالی سرمایه گذاری از دوش نظام بانکی برداشته شده و بانک‌ها می‌توانند به صورت کارآمدتری متمرکز بر خدمات بانکی و دادن وام‌های خرد شوند. این تحول خود بازار سهام را نیز متعادل کرده و از هجوم نقدینگی حفظ خواهد کرد. این از جهت شکل دادن یک فرهنگ سرمایه گذاری صحیح و اسلامی نیز بسیار می‌تواند اثرگذار باشد. (دکتر الله مراد سیف ۱۴/۰۲/۹۹)

توصیه به مردم

۱. بین نرخ بازدهی و ریسک رابطه مستقیمی برقرار است. به زبان ساده هر کجا امکان سودآوری بالا و غیرمتعارف وجود داشته باشد احتمال سوخت سرمایه هم بیشتر است. لذا با هیجان تصمیم گیری نکنید و در خرید سهام با افراد صلاحیت دار و مطلع و در عین حال امانت دار مشورت کنید. برخی از فعالین در بورس به دلیل ذینفع بودن، در ارائه اطلاعات، ناخودآگاه منافع فردی را ترجیح می‌دهند.

۲. کسانی که به دنبال سرمایه گذاری بلند مدت در بورس هستند باید آگاه باشند که بازدهی مطلوب را در سهام شرکت‌های معتبر و در بازه زمانی بلند مدت جست وجو کنند و وجود نوسان در قیمت‌ها را عاملی برای فروش سریع سهام ندانند.

۳. سودآوری بالا و غیر متعارف فعلی بورس نمی‌تواند چندان در بلندمدت ادامه دار باشد. لذا باید انتظارات خود را از بازار سرمایه تعدیل و واقع بینانه کنند.

لینک منبع

قالب وردپرس