نگاهی به معماری مولفه گرا/ گذار به هسته
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، زمانی که کووید 19 شیوع پیدا کرد و جهان در قرنطینه قرار گرفت، بسیاری از مردم شغل خود را از دست دادند. نتیجه این امر افزایش تقاضاهای دریافت خدمات رفاهی بود تا خدمات بهداشتی، حمایت از کودکان و رفاه به میلیونها شهروند ارائه شود. اما جهان به سرعت به […]
![](https://bankdaripress.ir/wp-content/uploads/2022/03/at-1647242366178.jpg)
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، زمانی که کووید 19 شیوع پیدا کرد و جهان در قرنطینه قرار گرفت، بسیاری از مردم شغل خود را از دست دادند. نتیجه این امر افزایش تقاضاهای دریافت خدمات رفاهی بود تا خدمات بهداشتی، حمایت از کودکان و رفاه به میلیونها شهروند ارائه شود. اما جهان به سرعت به جهت تطبیق با این افزایش تقاضا و ایجاد تغییراتی در نحوة عملکرد سنتی خود وارد عمل شد. سازمانها قرارهای حضوری را به صورت تلفنی یا آنلاین تغییر دادند، فناوری Voiceprint را برای 2/1 میلیون کاربر به کار گرفتند و شاهد افزایش 600 درصدی در استفاده از دستیارهای دیجیتال به منظور هماهنگ کردن پاسخهای سریع بودند. سازمانها باید از چهار اصل ماژولار بودن کسب و کار، استقلال، هماهنگسازی و کشف پیروی میکردند.
آینده کسب و کار مؤلفهای است
کسب و کار مؤلفهای به معنای ایجاد یک سازمان ساخته شده از بلوکهای ساختمانی قابل تعویض است. این موضوع انعطافپذیری را در سازمان از طریق اصول کسب و کار مؤلفهای ایجاد کرد. یکی از ویژگیهای کلیدی یک کسب و کار موفق در سال 2020 و پس از آن موضوع انعطافپذیری بود که آژانس را قادر ساخت تا یک شبکه ایمن برای شهروندان نیازمند فراهم کند. کسب و کار مؤلفهای موجب شتاب ذاتی کسب و کار دیجیتالی است که اشخاص هر روزه با آن سر و کار دارند. این امر به افراد امکان میدهد تا انعطافپذیری و چابکی مورد نیاز چنین زمانهایی (همهگیری) را ارائه دهند. بحث اصلی برای سازگاری و انعطافپذیری به صورت آنی در مواجهه با عدم قطعیت، استفاده از «معماری مؤلفهای» در زمینه کسب و کار است.
(توضیحات شکل: در این دیاگرام روندها و مراحل کلی عملیاتیسازی معماری مؤلفهای توضیح داده شده است. از جمله این مراحل میتوان به بلوکهای سازنده اشاره کرد که خود این بلوکها نیز شامل فناوری، معماری کسب و کار، تفکر خلاقانه، اکتشاف، ماژولار بودن، ارکستراسیون و خودمختار بودن اشاره کرد.)
مؤلفهای بودن به معنای ماژولار بودن است
این بیماری همهگیر آسیبپذیریها را در مدلهای کسب و کار که سالها بر کارایی تمرکز داشتند، برجسته کرد. سازمانهایی که زمانی کارآمد بودند، در زمانی که نیاز به انعطافپذیری داشتند، ناگهان شکننده شدند. کسب و کارهایی که هوشمند بودند بر یک راهاندازی ماژولارتر متمرکز شدند و یک کسب و کار با معماری مؤلفهای ایجاد کردند. سازمانها برای نوع دیگری از آینده آماده شده بودند؛ اما اکنون باید برای سناریوهای متعدد برنامهریزی کنند.
کسب و کار مؤلفهای به معنای ایجاد یک سازمان ساخته شده از بلوکهای ساختمانی قابل تعویض است. راهاندازی ماژولار به کسب و کار امکان میدهد بسته به عوامل خارجی (یا داخلی) مانند تغییر در ارزشهای مشتری یا تغییر ناگهانی در زنجیره تأمین یا مواد، سازماندهی مجدد و جهتگیری مجدد را در صورت نیاز انجام دهد.
چهار اصل کسب و کار مؤلفهای
ایده کسب و کار مؤلفهای بر چهار اصل اساسی عمل میکند:
• سرعت بیشتر از طریق کشف
• چابکی بیشتر از طریق ماژولار بودن
• رهبری بهتر از طریق ارکستراسیون
• تابآوری از طریق خودمختاری
این نوع تفکر، کسب و کار را قادر میسازد تا در زمانهای اختلالات بزرگ، بقای خود را تضمین کرده و حتی شکوفا شوند. از منظر فنی، این نوع از معماری مؤلفهای برای CIOها تازگی ندارد. در این فناوری آشنا، از APIها گرفته تا کانتینرها، استفاده شده است. اما، این ایده که شاید نادیده گرفته شده است برای همتایان کسب و کار CIO و هیئت مدیره جدید است. کسب و کار مؤلفهای نیاز به تغییر اساسی در نوع تفکر تجاری، معماری و فناوری دارد.
بلوکهای ساختمانی کسب و کار مؤلفهای
سه بلوک ساختمانی کسب و کار مؤلفهای عبارتاند از:
• تفکر مؤلفهای که اشخاص را نسبت به از دست دادن خلاقیت بازمیدارد. هر چیزی مؤلفهای است. هنگامی که افراد اصول ماژولار بودن، خودمختاری، ارکستراسیون و کشف را با تفکر مؤلفهای ترکیب میکنند، باید رویکرد خود را به جهت این مفهومسازی که چه چیزی و چه زمانی بنویسند، هدایت کنند.
• معماری کسب و کار مؤلفهای تضمین میکند که سازمان انعطافپذیر و تابآور باقی بماند. این معماری دربارة ساختار و هدف بحث میکند. اینها قابلیتهای ساختاری هستند و مکانیزمهایی را در اختیار افراد قرار میدهند تا در معماری کسب و کار از آن استفاده کنند.
• فناوریهای مؤلفهای ابزار امروز و فردا هستند. این معماری در واقع قطعات و اجزا و هر آنچه همه آنها را به هم متصل میکند، است. این چهار اصل، اهداف طراحی محصول هستند که نوع فناوری را جهتدهی میکنند تا از مفاهیم معماری مؤلفهای پشتیبانی کنند.
بلوکهای سازنده کسب و کار مؤلفهای هنگامی که با اصول ترکیب میشوند سازمانها را قادر میسازند تا به سرعت وارد عمل شوند. به عنوان مثال، یک تولیدکنندة لوازم خانگی چینی از ساخت ماشین ظرفشویی و خنککنندههای شراب به سمت توزیع تجهیزات پزشکی حیاتی در طول همهگیری تغییر جهت داد. این شرکت فراتر از شایستگیهای اصلی خود عمل کرد، به آنچه مشتریان در آن زمان نیاز داشتند گوش فرا داد و از پلتفرم خود برای حرکت از یک ایده به سمت عرضه محصول استفاده کرد. هرچه این ایدههای تجاری مؤلفهای بیشتر در مدل کسب و کار ادغام شوند، سازمان انعطافپذیری و چابکی بیشتری خواهد داشت. این به معنای زمان پاسخ کمتر و ثبات بیشتر در اجرا برای این نوع جدید از راهاندازی کسب و کار است.
استفاده از فناوریهای موجود
سازمانهایی که بلوکهای سازنده استفاده کرده و اصول کسب و کار مؤلفهای را پذیرفتند و همچنان از آن استقبال میکنند، توانستند با موفقیت از سرمایهگذاریهای دیجیتال موجود استفاده کرده و میزان سرمایهگذاری را افزایش دهند. شصت و نه درصد از مدیران شرکتها میخواهند استراتژیها و پیادهسازیهای دیجیتال سازمانی را برای کمک به مقابله با تحولات مداوم تسریع بخشند. برای برخی از شرکتها این بدان معنی است که استراتژیهای دیجیتال آنها برای اولین بار عملیاتی شده و برای برخی دیگر به معنای افزایش در سرمایهگذاریهای دیجیتال است. این استراتژیها به سازمانها کمک میکند تا با نوسانات جهانی در سراسر صنعت که تا سال آینده ادامه خواهد داشت، مقابله کنند. CIOها میتوانند به تکامل شکل قدرتمندتر و سازگارتر کسب و کار مؤلفهای کمک کرده و برای مقابله با تحولات مداوم کسب و کار استفاده کنند.
فرصتهای کلیدی برای CIOها
این مدیران باید به دنبال «لحظات استفاده از معماری مؤلفهای» باشند و از فرصتی که توسط این معماری ارائه میشود استفاده کنند. این لحظات میتوانند ژئوپلیتیکی باشند، مانند همهگیری و رکود جهانی، اما میتوانند اجتماعی نیز باشند، مانند تغییر در نگرش مصرفکننده. اینها لحظاتی هستند که در آن CIO باید نیاز به تغییر فوری در سازمان را تشخیص دهد یا اینکه در انتظار در معرض خطر تزلزل یا شکست کسب و کار قرار گرفتن باشد. در طول تاریخ، رهبران بزرگ با آشفتگی مواجه شدهاند و آنها این خطرات را به فرصت تبدیل کردهاند. معماری مؤلفهای یعنی منعطف بودن، سیال بودن، پیوسته بودن و حتی دست به اعمال بدیع زدن و این راهی است که سازمان را به جلو میبرد.
آخرین روندهای حمایتی از شرکتها برای تطبیقپذیری و رشد
ما در زمانهای نامطمئن زندگی میکنیم. نوسانات از نظر بازار، کسب و کار و نیازهای مشتری پابرجاست؛ بنابراین، باید از خود پرسید که چگونه باید برای آیندهای که مدام در حال تغییر است برنامهریزی کرد؟ یک پاسخ به این پرسش معماری مؤلفهای است.
معماری که مؤلفهای است
در اصل، مؤلفهای بودن کسب و کار به این معناست که چگونه بخشهایی از کسب و کار میتوانند با هم هماهنگ شوند. یک مثال خوب در این زمینه لگو (Lego) است که دستورالعملهایی در مورد نحوه ساخت یک چیز بسیار خاص به همراه آن ارائه میشود. بنابراین با پیروی از این دستورات یک شاهکار خلق میشود.
حال این سناریو تصور شود: این بار همان مجموعه لگو از پیش بستهبندی شده خریداری میشود؛ اما در نیمه راه با پیروی از دستورالعملها و مونتاژ قطعات تصمیم گرفته میشود که واقعاً قصد بر این است یک هواپیمای لگو ساخته شود. حال سؤال این است که چکار باید کرد؟
وجه اشتراک این دو سناریو چیست؟ هر دوی آنها این پیش فرض را دارند که با استفاده از قطعات یکسان، میتوان «مصنوعات» متفاوتی ایجاد کرد. این همان خط فکری است که معماری مؤلفهای کسب و کار از آن پیروی میکند. با استفاده از مجموعه محدودی از قطعات سازمانی (مانند افراد، فناوریها، قابلیتها، برنامهها و غیره)، میتوان تعداد دلخواهی از مصنوعات ساخت. بنابراین آزادی عمل در اختیار سازنده است.
معماری مؤلفهای چیست؟
گارتنر بلوکهای سازندة معماری مؤلفهای را شامل معماری تجاری، فناوریها و تفکر تعریف میکند. از آنجایی که اینها برای هر سازمانی اساسی هستند، مدیریت معماری مؤلفهای تا حدودی آسان است؛ زیرا قطعات از قبل وجود دارند.
معماران سازمانی بر همراستایی کسب و کار با فناوری اطلاعات تمرکز میکنند. معماری مؤلفهای روش جدیدی را برای درک چگونگی تناسب قطعات موجود با یکدیگر به ارمغان میآورد و اساساً روشی را که از آن برای تعیین شایستگیهای موجود استفاده میکنند گسترش میدهد. هنگامی که رویکرد به سمت معماری مؤلفهای تغییر میکند، معماران سازمانی سازگاری را در طراحی تعبیه میکنند و شرکت را قادر میسازند تا برای بسیاری از برنامههای آینده برنامهریزی کنند.
حمایت از معماری مؤلفهای به معنی انحلال کسب و کار دیجیتال نیست. همانطور که گارتنر میگوید: معماری کسب و کار خود برای سازگاری و انعطافپذیری به صورت آنی در مواجهه با عدم قطعیت. مطمئناً، بسیاری از شرکتها در حال حاضر به این فکر میکنند که چگونه از این همهگیری بازیابی کرده و عناصری از معماری سازمانی که میتوانند از آنها برای تغییر کسب و کار و به منظور تبدیل کردن آن به صورت مؤلفهای استفاده کنند.
چهار مرحله برای عملیاتی کردن معماری مؤلفهای وجود دارد:
1. فهم اکوسیستم
در این بخش از معماری به منظور مؤلفهای سازی، توجه به معماران سازمانی و دانستن تواناییها، فناوریها و فرآیندهایی که در طول زمان ساخته شدهاند، مهم است. با این دیدگاه، میتوان درک درستی از آنچه سازمان در حال حاضر انجام میدهد و نیازهای مشتری به دست آورد. مصنوعاتی مانند نگاشتهای قابلیت، موجودی فرآیند، نقشه سفر مشتری، فهرست برنامهها و غیره این پایه را فراهم میکنند.
• اولین چیزی که باید در نظر بگیرید نگاشت (mapping) قابلیتهای کسب و کار سازمان است. نگاشت قابلیتهای کسب و کار، قابلیتهای تجاری را به عناصر کوچکتر و قابل مدیریتتر تقسیم میکند تا نرخهای متفاوت تغییر و نیاز به چابکی را شناسایی کند. همه قابلیتها ممکن است به یک میزان نیاز نباشند و برخی از قابلیتها برای کارکرد کسب و کار ضروری هستند. و باید مورد ارزیابی قرار گیرد تا بهتر درک شود که کجا باید معماری مؤلفهای را اولویتبندی کرد. با تجزیه شرکت و درک قابلیتهای فعلی سازمان و همچنین شکافها، موقعیت بهتری برای درک تأثیرات بالا دستی و پایین دستی و همچنین دامنه کار به وجود خواهد آمد.
• در طول این مدت، در نظر گرفتن نگاشت جریان ارزش به منظور شناسایی محصولات اصلی و مشتریانی که هنگام تغییر معماری تحت تأثیر قرار میگیرند نیز مهم است. رابطه بین نگاشتهای جریان ارزش و قابلیتهای تجاری بالقوه در کارایی، عملکرد و ارزش را برجسته میکند و سازمان را قادر میسازد تا نیازهای خاص را بهتر برآورده کند.
• در همین راستا، ایدة خوبی است که تمرین ساختن نگاشتهای سفر مشتری در نظر گرفته شود. هدف این نگاشتها برجسته کردن دیدگاه مشتری و نقاط تأثیرگذار است. با ایجاد و ارزیابی نقشههای سفر مشتری، میتوان نحوة ارائه خدمات بهتر و شخصیتر را درک کرد.
2. ارزیابی نیاز به قابلیت معماری مؤلفهای
مرحله دوم، ارزیابی نیاز به معماری مؤلفهای و شناسایی محدوده است. به طور خاص، تمرکز بر درک نیاز به معماری مؤلفهای و تفکر در مورد سؤالاتی از قبیل روبهرو است: «کجا به کمترین زمان برای ورود به بازار نیاز داریم؟»
در این مرحله، از موجودیهایی که قبلا جمعآوری شدهاند استفاده میشود (مانند قابلیتها، فرآیند، سفرهای مشتری، جریانهای ارزش، و غیره) و شروع به ارزیابی محل اولویتبندی افزایش کارایی و زمان رسیدن به بازار میشود. در نگاشت قابلیت که بالاتر ارائه شد، میتوان داراییهای مرتبط با هر قابلیت (برنامهها، فرآیند، افراد و غیره) را مشاهده کرد. تفکر در این زمینه طبیعی است: «آیا داراییها برای پشتیبانی از آنچه برای داشتن این قابلیت لازم است کافی است؟ آیا سازمان میتواند تغییرات را پیشبینی کند و با آن سازگار شود؟ آیا مازاد بر نیاز وجود دارد که بتوان از آنها اجتناب کرد؟ افزایش کارایی کجا میتواند به نفع شرکت باشد؟»
نگاشت قابلیت فوق ارزیابیهای اولیه از کارایی هر دارایی را نشان میدهد و شروعی را در مورد مکان/چگونگی اولویتبندی ارزش، کارایی، هزینه و تأثیر بر قابلیت ارائه میدهد. با نگاه کردن به این دو ارزیابی با هم، میتوان به روابط بین برخی از قابلیتهای اصلی و داراییهای آنها پی برد (و اینکه چگونه برای موفقیت شرکت حیاتی هستند) که نشان میدهد شاید این نوع قابلیت میتواند کاندیدای اصلی برای معماری مؤلفهای باشد. در مرحله بعد با استفاده از موجودی فرآیند سازمان، زمان آن میرسد تا این فرآیندها را از نظر کارایی، عملکرد، ارزش تجاری، ریسک و اجرا ارزیابی شود. این نوع ارزیابیها درک بهتری از نحوه حمایت این فرآیندها از کسب و کار را امکانپذیر میکنند؛ همچنین میتوانند شروع به شناسایی شکافها کرده و ارزیابی شود در چه سطحی از شرکت نیاز به معماری مؤلفهای بیشتری است.
به عنوان مثال فرآیندهایی که از نظر کارایی و عملکرد بسیار بالا هستند ممکن است نشاندهندة این موضوع باشند که قبلاً به خوبی اجرایی شدهاند. شاید آنها از قبل در برابر تغییرات و نوسانات درونسازمانی انعطافپذیر بوده باشند. برعکس، فرآیندهایی که در این طیف از نظر کارایی و عملکرد در رتبه پایینتری قرار میگیرند، ممکن است باعث ایجاد پیچ و تاب و مشکلاتی در هنگام سازگاری سریع شوند. مهم است که از این نوع ارزیابیها برای پرسیدن سؤالات بهتر در مورد آنچه در سازمان اتفاق میافتد، استفاده شود و با انجام این کار، شروع به جدا کردن لایهها کرده و به هسته کسب و کار و موارد استفاده اصلی به جهت معماری مؤلفهای دست یافته شود.
3. معماری
پس از درک اینکه کدام نیازهای معماری مؤلفهای بر اساس نیازهای مشتری بیشترین تأثیرگذاری را دارند، زمان آن است تا انتخاب شود که روی چه چیزی کار شود. این انتخابها باید توسط بازار دیکته شده و اینجا جایی است که معماران کسب و کار بسیار مهم خواهد بود. یک رویه معماری کسب و کار دیگر یک نیاز نیست؛ بلکه برای ایجاد تحول به یک امر ضروری تبدیل شده است؛ زیرا دانستن اینکه استراتژی چگونه عملیاتی میشود ضروری است. یکی از عناصر کلیدی معماری کسب و کار، نگاشت قابلیت کسب و کار و ارتباط آن با عملیات تجاری و فناوری اطلاعات است. هنگام ورود به چشمانداز فناوری اطلاعات، هدف ایجاد موقعیتی است که معماران فناوری اطلاعات بتوانند مجموعهای از قطعات را تعریف کنند که مستقل هستند و ارزش تجاری واضحی ارائه میدهند. به این قطعات قابلیتهای تجاری بستهبندیشده (PBC) میگویند. قابلیتهای بستهبندیشده در تعریف، اجزای نرمافزاری کپسوله شدهای هستند که نشاندهندة یک قابلیت تجاری کاملاً تعریف شده است و توسط یک کاربر تجاری قابل تشخیص هستند. همچنان که معماران شروع به شکستن قطعات و تعیین مرزها میکنند، لازم است به آنچه در داخل و آنچه در خارج خواهد بود فکر شود. انجام این کار چندان آسان نیست؛ اما چند اصل راهنما وجود دارد:
• ماژولار بودن و خودمختاری: ماژولار بودن به معنای توانایی ساختن و ترکیب مجدد چشمانداز فناوری اطلاعات است. ماژولار بودن از مدلهای کسب و کار مشتق شده است. این کسب و کار است که ماژولار بودن مؤلفه را بر اساس اصل استقلال دیکته میکند. سازمانها نیازهای خود را بر اساس ماژولار بودن و بر اساس نیازهای خود و این واقعیت بیان میکنند که هر تیم / جزء باید مستقل باشد و بتواند بر محصولات تحویلی خود تأثیر بگذارد. هنگامی که به دستیابی به معماری مؤلفهای تفکر میشود، چیز دیگری که بلافاصله به ذهن میرسد، خدمات فضای ابری است. انعطافپذیری که خدمات ابری به ارمغان میآورد چیزی است که CIOها واقعاً به آن علاقه دارند؛ زیرا به تطبیق سریع با نیازهای بازار کمک میکند. CIOها باید بدانند که چگونه سازمان میتواند این نوع انعطافپذیری را در معماری خصوصی (به عنوان مثال، در محل) و معماری سنتی فناوری اطلاعات به دست آورد. نکته کلیدی این است که قطعات (به عنوان مثال، PBC) و انواع دیگر اجزای فناوری اطلاعات مانند خدمات میکرو، اپها، خدمات ماکرو را از طریق APIها به هم بچسبانند. PBC همه چیز نخواهد بود، اما همه چیز به سمت متصل شدن به هم گرایش پیدا خواهد کرد.
• ارکستراسیون: هر قطعه از سیستم دارای قابلیتهای مشخصی است که از طریق خدمات بیان میشود و همچنین اتصال بین اجزا استاندارد و بر اساس الگوهاست. هر قطعه با فرآیندی مدیریت میشود که نحوة قرار گرفتن قطعات با هم در PBC را تنظیم میکند و به استانداردسازی کمک میکند.
• کشف: هر جزء باید توسط کسب و کار در یک کاتالوگ یا یک بازار قابل کشف و درک باشد. سازمانها کاتالوگی از قابلیتهای تجاری را که با داراییهای فناوری اطلاعات همراستا است، فراهم میکنند، که میتواند فهرستی از قابلیتهای تجاری بستهبندیشده قوی را به خوبی به همراه استراتژی شرکت فراهم کند.
4. ساخت (و تکرار)
تاکنون اصول کلیدی معماری مؤلفهای کسب و کار شناسایی شده است. با این حال، نکته کلیدی که باید به خاطر سپرده شود این است که باید به جنبه تجاری اجزا فکر کرد. APIها چسبی هستند که همه چیز را به هم میچسبانند. هدف واضح مونتاژ قطعات به جهت ارائه تجربه جدیدی برای کاربران است که قرار است بر روی اجزای قابل استفاده مجدد ساخته شوند. معماری در سرعتهای مختلفی مدیریت میشود:
تنظیم استراتژی اساسی: اولین سطح، تعیین استراتژی است که راهنمای معماری را برای کل سازمان فراهم میکند. معماران سازمانی اهداف تجاری و محدودیتهای نظارتی را درک میکنند. آنها همچنین مجموعهای از فناوریهای نوظهور را مدیریت میکنند و فرصتهای تجاری را ارزیابی میکنند. علاوه بر این، استانداردها و الگوهای فناوری را نیز تعریف میکنند که میتوانند دوباره مورد استفاده قرار گیرند. معماری ثابت نیست و از تکامل نقشه راه تجارت پیروی میکند. این تغییرات دائمی در اهداف تجاری و الزامات قانونی را ادغام میکند و به سازمان منتقل میشود.
تنظیم معماری بینالمللی: در سطح بعدی، معماران ارائهدهندة راه حل و معماران سازمانی با هم کار میکنند تا معماری هدفمند را تعریف کنند. آنها همچنین طراحی نوظهور تیمهای توسعهدهنده را با معماری تطبیق میدهند و آنها را در یک معماری مرجع ادغام میکنند. فرآیندی در نظر گرفته شود که طرحهای نوظهور تیمهای محلی را استخراج میکند و به طور خودکار شکافها را شناسایی میکند. این معماران همچنین پرتفوی فناوری اطلاعات و تغییرات آن را با وقوع تحولات مدیریت میکنند.
توسعه مشترک طراحی اضطراری: در نهایت، معماران سازمانی با تیمهای توسعهدهنده همکاری میکنند تا طرح اضطراری را توسعه دهند. طرح اضطراری در یک پایگاه محلی ذخیره میشود که به یک پایگاه مرکزی که شامل معماری هدفمند است متصل است. این ارتباطات از طراحی اضطراری تا استراتژی کلیدی برای همسو کردن هر توسعه با چشمانداز استراتژیک و درک «چرایی» است.
بنابراین نه تنها یک مفهوم قابل استفاده مجدد در دسترس است، بلکه یک سیستم قابل استفاده مجدد از افراد نیز در دسترس است که با هم کار میکنند، اطلاعات را از یک شرکت تجاری به شرکت دیگر میآموزانند و تغذیه میکنند تا قابلیت مؤلفهای را به صورت ذاتی در اخلاق سازمانی تعبیه کنند.
نتیجهگیری
آینده برای معماران سازمانی روشن است. فراخوان تابآوری، کار زیادی را بر معماران سازمانی، معماران راه حل، معماران کسب و کار، تیمهای توسعه، و هر کس دیگری که در این بین دخیل است، تحمیل میکند. برای استقبال از این تفکر مؤلفهای جدید و طرز فکر طراحی سازمانی نیاز به کار گروهی، تمایل به یادگیری از یکدیگر و با یکدیگر، توانایی پیشبینی و انطباق سریع با تغییرات نیازهای مشتری و طراحی سیستمهایی است که از افزونگی اجتناب کرده و کارایی را افزایش میدهند. نتیجه کار همه این بخشها با یکدیگر اعطای تابآوری به طراحی خواهد بود.
منابع:
https://www.gartner.com/smarterwithgartner/gartner-keynote-the-future-of-business-is-composable
https://www.architectureandgovernance.com/elevating-ea/composable-architecture-the-latest-trend-in-ea-helping-companies-adapt-and-grow