نوآوری بسته یا باز؛ کدام خطرناکترند
نوآوری آیا به یک الزام تبدیل شده یا همچنان یک انتخاب در برابر فقدان نوآوری است. و نوآوری باز چه تفاوتی با نوآوری بسته دارد. همچنین ریسک های نوآوری بسته چه می تواند باشد. تجربه دنیا در مقوله هایی چون فینتک و غیر فینتکها زمینه ساز آن شده که بانکداری باز به نوآوری باز […]
نوآوری آیا به یک الزام تبدیل شده یا همچنان یک انتخاب در برابر فقدان نوآوری است. و نوآوری باز چه تفاوتی با نوآوری بسته دارد. همچنین ریسک های نوآوری بسته چه می تواند باشد.
تجربه دنیا در مقوله هایی چون فینتک و غیر فینتکها زمینه ساز آن شده که بانکداری باز به نوآوری باز ارتقا یابد.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، تجربه دنیا در مقوله هایی چون فینتک و غیر فینتکها زمینه ساز آن شده که بانکداری باز به نوآوری باز ارتقا یابد.یکی از دلایل اصلی را بیشر باید در تجربه مشتری دید. خیلی از این تجارب که در قالب محصول و نوآوری به بانکها یا شتابدهنده ها پیشنهاد می شود ترکیبی فراتراز یک فناوری مالی است.مشتریانی که در بخش های مختلف اجتماع و اقتصاد و فرهنگ زیست می کنند تبعا تجارب متفاوتی نسبت به افرادی دارند که بخش اعظم اوقات خود را در فضای مالی یا بانکی سپری می کنند.
درک چنین مقوله ای ما را به ضرورت سیال بودن نوآوری در جامعه سوق می دهد. بر همین اساس اصل مهم در توسعه نوآوری باز جریان سیال نوآوری در جامعه است. جریان سیال نوآوری بدان معتاست که همسان با ذهن مشتری(به عنوان مبدا نواوری) ذهن بانکداران (مقاصد نوآوری در فرایند تولید و عرضه به بازار)، نیز نوآور شده اند.
در این میان ضلع سوم نوآوری ذهن کاربرنهایی است که باید از جنسی باشد که بتواند نوآورانه ها را جذب کند. این بدان معناست که جامعه ای که دیجیتال باشد به گونه ای که اقتصاد و صنعت ان به عنوان لکوتیو جامعه دیجیتال به عنوان ضلع چهارم نقش آفرینی کند اما ضلع پنجم دولت دیجیتال است که به عنوان تسهیل گر نو آوری از اهمیت بالایی برخوردارخواهد بود. پنج ضلعی مورد اشاره در واقع می تواند محیط مناسبی برای گسترش نوآوری باز در یک جامعه نوآور باشد.
از زوایه دیگر ذات نوآوری بر گردش آزاد داده بر میگردد. حذف انحصار داده و رفتن به سمت تعدد مراکز تولید داده و امکان گردش آزاد آنها. برای تحقق چنین فرایندی ابزارها از ضرورت بالایی برخوردارند. معماری لازم برای گردش آزاد داده از اهمیت ضروری برخوردار است. معماری بلاکچین در واقع همان نقطه ای ایست که امکان تکثر مراکز تولید و همزمان انتشار داده را فراهم آورده است. نکته مهم در این میان تولید داده نیست بلکه انشار هم زمان آن است. بلاکچین این امکان را فراهم خواهد کرد که تولید و انتشار به میزان کسری از ثانیه(که به صفر میل می کند) با هم فاصله داشته باشند.(در اینجا می توان یک اصل را مطرح کرد که هر چه فاصله زمانی تولید داده تا انتشار آن به سمت بی نهایت میل کند میزان ریسک های مختلف در جامعه افزایش می یابد و هر چه این فاصله به صفر میل کند ریسک ها کمتر می شود).
در چنین جامعه ای که پنج ضلعی نوآورانه آن از مختصات لازم برخوردار و معماری گردش اطلاعاتش متکثر و در لحظه است در واقع انتظار می رود به مرز نوآوری باز قدم بگذرد. سوال این است که بعد از نواوری باز چه نقطه ای قرار دارد و جامعه ما چقدر به مرز نوآوری باز نزدیک شده و چه زمان می تواند از آن بگذرد.
یکی از چالش های مهم ان است که بر اساس 5 ظلعی مرود اشاره در کشور ما حاکمیت و دولت دو نهادی هستند که فاصله های بنیادین دیدگاهی و عملکردی با هم دارند. دولت بخشی از حاکمیت هست اما تمام آن نیست. در چنین ساختاری یکی از اضلاع 5 ضلعی به دلیل نگاه های دو گانه دولت و بخش های دیگر حاکمیت، کارکرد واقعی خود را تا حدی از دست می دهد و بعضا با دوگانگی کارکردی مواجه می شویم. در این مواقع اضلاع دیگر نیز به صورت تعاملی با یک دیگر با کاهش کیفیت در کارکرد روبرو خواهند شد.
در چنین جامعه ای طبعا مجبوریم به سمت بومی سازی نواوری باز برویم . تجربه نشان داده در چنین مواقعی ذیل لباس بومی سازی مسیرهایی را در پیش گرفته ایم که با ذات معنا در تضاد بوده است. برای مثال از بلاکچین که ذات آن بر تکثر مراکز داده و حذف انحصار است، انحصار جدیدی ساخته ایم و رمز ارز که در ذات آن فراملی بودن دیده می شود را خواسته ایم ملی کنیم. این گونه مواجهه ما با فرایندهای نوآوری باز ما را به نواوری بسته منتهی می کند و طبیعی است با وجود نواوری های بسته هماره زمینه های ایجاد ریسک در آینده بالا می رود. آینده پرریسک علاوه بر نسل های بعدی حتی می توان در همین نزدیکی اتفاق بیفتد. برای مثال دیوارهای تحریم برداشته شود یا اتفاقاتی از این دست طبعا نوآوری های بسته به صلاحی علیه اقتصاد و جامعه عمل خواهند کرد.
بر همین اساس طبعا تصمیم سازان و نخبگان در هر یک از 5 ضلع مورد اشاره بهتر است که تفاوت های بنیادین نوآوری باز و نواوری بسته را با جدیدت مورد توجه قرار دهند.
در انتها ضروری است به این نکته هم توجه شود که در جامعه مدرن – اکنون جامعه نوآور باز می تواند مصداق آن باشد-نهاد هویت فرد با ابزارهای پیرامونش کاملا گره خورده. از جمله گوشی همراه او، خودرو دیجتیال وی، شهر هوشمند، منزل و اشیا دیجیتال در منزل وی همه تکه های به هم پیوسته با رابطه های تعاملی شخصیت و هویت یک شهروند را تشکیل می دهد. اگر این شهروند را به جامعه نواوربسته عادت دهیم در طبقه زیرین اجتماع لایه از گردش اطلاعات و اشیا مجازی شکل خواهد گرفت که قطع به یقین به دلیل اینکه قادر نیست از شفافیت لازم برخوردار باشد می تواند پرریسک ظاهر شود.بر همین اساس جامعه نوآور بسته می تواند بسیار خطرناک و پرریسک باشد.
منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 38