دوشنبه 21ام آبان 1403

آیا جهان به یک کابوس وحشتناک نزدیک است؟

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، حمله نیروهای ارتش روسیه به تاسیسات هسته‌ای اوکراین، در میانه عملیات تجاوز نظامی کرملین به خاک این کشور باعث نگرانی‌های زیادی در سطح جهانی به دلیل پیامدهای هولناک احتمالی این واقعه در پی داشته است. محمد البرادعی، مدیرکل اسبق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با انتشار یادداشتی در پایگاه تحلیلی […]

162 Views


به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، حمله نیروهای ارتش روسیه به تاسیسات هسته‌ای اوکراین، در میانه عملیات تجاوز نظامی کرملین به خاک این کشور باعث نگرانی‌های زیادی در سطح جهانی به دلیل پیامدهای هولناک احتمالی این واقعه در پی داشته است.

محمد البرادعی، مدیرکل اسبق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با انتشار یادداشتی در پایگاه تحلیلی پراجکت سیدنی‌کیت با عنوان «تهدید هسته ای بازگشته است» این مسئله را بر بستر مناسبات پس از جنگ سرد بررسی کرده است.

لبه یک کابوس وحشتناک

نبرد اخیر بین سربازان روسیه و نیروهای دفاعی مردمی اوکراین در محدوده نیروگاه اتمی زاپریشیا نشان داد که جهان در حال حاضر چقدر به یک کابوس وحشتناک نزدیک است: نشت گسترده تشعشعات.

زاپریشیا بزرگترین تأسیسات هسته‌ای اروپا، دارای شش راکتور هسته‌ای است که هر یک از آنها ممکن است به دلیل آتش‌سوزی‌هایی که در زمان گلوله باران این تأسیسات توسط روسیه و درگیری در این نیروگاه آغاز شد، به خطر بیفتد. این که شعله های آتش به سرعت خاموش شد، گواهی بر حرفه ای بودن و شجاعت کارگران کارخانه است. اما با مداخله افسران روسی در چرخه نیروگاه، رآکتورهای زاپریشیا همچنان در خطر هستند.

باز هم باید منتظر شانس بود؟

جهان همان قدر خوش شانس بود، که با حمله به همان اندازه خطرناک نیروهای روسی به نیروگاه بسته شده چرنوبیل در روزهای اول تهاجم، خوش‌شانسی آورد.

با این حال هنوز دوجین رآکتور هسته‌ای دیگر در سراسر اوکراین پراکنده هستند، که به این معنی است که احتمال بدترین سناریو همچنان زنده است. انتشار مواد رادیواکتیو می تواند کل مراکز جمعیتی را غیرقابل سکونت کند و صدها هزار نفر را -نه فقط در مجاورت آن‌جا- تهدید کند.

سلاحی برای دشمن

در آستانه حمله روسیه، بنت رامبرگ، نویسنده کتاب “نیروگاه‌های هسته‌ای به مثابه سلاحی برای دشمن”، به ما یادآوری کرد که پس از فاجعه چرنوبیل در سال 1986، «مقامات شوروی مجبور شدند صدها هزار نفر را جابجا کنند و بخش‌های زیادی از کشاورزی را از چرخه تولید حذف کنند.»

در میان راه‌هایی که درگیری در اوکراین می‌تواند به اروپا و شاید فراتر از آن سرایت کند، پیامدهای هسته‌ای یکی از مهلک‌ترین و فراگیرترین آنها خواهد بود.

آماده‌باش اتمی

با این حال، حتی بدتر از این سناریو، احتمال حمله اتمی است. فراتر از تلفات انسانی هولناک جنگ و آواره شدن میلیون‌ها نفر، نگران کننده‌ترین ویژگی جنگ اوکراین، معرفی مجدد سلاح‌های هسته‌ای به عنوان یکی از اجزای اصلی ژئوپلیتیک است.

ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، پس از هشدار به قدرت‌ها درباره این‌که هر گونه مداخله‌گری با «عواقبی که قبلاً در تاریخ خود تجربه نکرده‌اند» مواجه خواهد شد، پس از اعلام موج اول تحریم‌های غرب با قرار دادن نیروهای هسته‌ای روسیه در حالت آماده‌باش بالا، واکنش نشان داده است.

خرد جنگ سرد

حرکت پوتین چیزی است که از دهه 1960، زمانی که در طول بحران موشکی کوبا و دوباره در طول جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 جهان بر لبه پرتگاه هولوکاست هسته‌ای قرار گرفت، شاهد آن نبوده‌ایم. در آن زمان، به نظر می‌رسید که کشورهای پیشرو دارای سلاح هسته‌ای (NWS) درک می‌کردند که گسترش سلاح‌های هسته‌ای خطر آخرالزمان هسته‌ای را افزایش می‌دهد. بین سال‌های 1965 و 1968، آن‌ها درباره معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT ) مذاکره کردند که در سال 1970 لازم‌الاجرا شد.

با توجه به اینکه جنگ سرد پس از سرکوب «بهار پراگ» در چکسلواکی توسط شوروی به اوج خود رسید، NPT یک اجماع قابل توجه را نشان داد. NPT در حال حاضر دارای 191 امضاکننده از جمله پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد است. متن معاهده «ویرانی‌هایی را که با یک جنگ هسته‌ای بر تمام بشریت وارد می‌شود» تصدیق و امضاکنندگان را متعهد می‌سازد که «مذاکرات را با حسن نیت در مورد اقدامات موثر مربوط به توقف مسابقه تسلیحات هسته‌ای در زمان اولیه و خلع سلاح هسته‌ای دنبال کنند».

خلع سلاح داوطلبانه

NPT با مجموعه‌ای از اقدامات مرتبط با کنترل تسلیحات دنبال شد که مهم‌ترین آنها توافقات دوجانبه بود که زرادخانه هسته ای شوروی و ایالات متحده را به میزان قابل توجهی کاهش داد. در اوایل دهه 1990، آفریقای جنوبی اولین (و هنوز تنها) کشوری بود که برنامه تسلیحات هسته‌ای و زرادخانه خود را به طور داوطلبانه برچید. با پایان دوره آپارتاید، دولت جدید که به دنبال پایان دادن به انزوای بین‌المللی کشور بود، NPT را در سال 1991 امضا کرد.

تقریباً در همان زمان، کشورهای تازه استقلال‌یافته بلاروس، قزاقستان و اوکراین تسلیحات هسته‌ای را از اتحاد جماهیر شوروی پس از فروپاشی آن در سال 1991 به ارث برده بودند. اما آن‌ها به زودی زرادخانه‌های خود را به روسیه تحویل دادند و مانند آفریقای جنوبی، هر کدام برای ایجاد اطمینان از ماهیت صلح‌آمیز فعالیت‌های هسته‌ای‌شان، خود را در معرض راستی آزمایی آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار دادند.

روندهای متفاوت

البته، استثناهای قابل توجهی برای این روند وجود داشت. در ماه مه 1998، هند چندین آزمایش تسلیحات هسته‌ای زیرزمینی انجام داد که پاکستان را وادار به انجام همین کار کرد. و از زمانی که کره شمالی برای اولین بار توانایی‌های هسته‌ای خود را در سال 2006 نشان داد، برنامه هسته‌ای خود را دائم توسعه داده و به طور منظم آزمایش‌های موشک‌های بالستیک قاره‌پیما را انجام داده است. این سه کشور، همراه با اسرائیل، دارای تسلیحات هسته‌ای هستند، اما خارج از NPT قرار دارند.

سرانجام، اگرچه معاهده منع جامع آزمایش هسته‌ای (CTBT) توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1996 تصویب شد، اما هرگز لازم الاجرا نشد، زیرا NWS های کلیدی آن را تائید نکرده اند. به طور مشابه، معاهده منع تسلیحات هسته‌ای در سال 2021 اجرایی شد، اما هنوز حمایت هیچ یک از NWS ها را جلب نکرده است.

موشک

بازگشایی بزرگ؛ برچیده شدن معماری پیچیده امنیتی جهان

در پایان جنگ سرد، بین سال‌های 1989 و 1991، امیدهای زیادی برای ایجاد نظم جهانی جدید مبتنی بر کاهش تسلیحات هسته‌ای، همکاری چندجانبه برای امنیت و توسعه، و همبستگی در مواجهه با تهدیدات مشترک مانند تغییرات آب و هوایی و همه‌گیری‌های مرگبار وجود داشت. اما این امیدها به زودی از بین رفت، به ویژه در مورد سلاح‌های هسته‌ای. عادات قدیمی -و غریزه بقای قدیمی‌تر- سخت از بین می‌روند.

این پنجره کوتاه صلح از بین رفت و شرایط را برای افزایش ناامنی هسته‌ای که اکنون با آن مواجه هستیم، ایجاد کرد. بسیاری از توافق‌های هسته‌ای که برای دهه‌ها صلح را در اروپا تضمین کرده بودند، اجازه لغو یا لغو شدن توسط امضاکنندگان کلیدی را داده است.

به عنوان مثال، در سال 2002، ایالات متحده، تحت ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش، از معاهده ضدموشک‌های بالستیک که استقرار سامانه‌های موشکی دفاعی هسته‌ای را از سال 1972 محدود کرده بود، خارج شد. سپس، در سال 2019، دولت دونالد ترامپ، با استناد به نقض مستمر معاهده توسط روسیه، خروج آمریکا از توافقنامه نیروهای هسته‌ای میان برد را -که از سال 1987 روسیه و ایالات متحده را از استقرار موشک‌های زمینی در برد 500 تا 5500 کیلومتری منع کرده بود- اعلام کرد. روسیه در مارس همان سال از معاهده خارج شد. در سال 2020 هم، ایالات متحده از معاهده آسمان‌های باز خارج شد و سال بعد روسیه متقابلا این کار را تکرار کرد. از سال 2002، این توافقنامه به امضاکنندگان اجازه می داد تا پروازهای شناسایی را بر فراز قلمرو یکدیگر برای راستی آزمایی پایبندی هسته‌ای انجام دهند.

زوال هنجارهای پس از جنگ سرد

برچیده شدن این معماری پیچیده امنیتی مطمئناً لحظه کنونی را خطرناک‌تر کرده است. اما حتی اگر این قراردادها هنوز پابرجا بودند، کار مهندسی مجدد نظم جهانی پس از سال 1989 ناقص می‌ماند. آنچه پس از پایان جنگ سرد پدیدار شد، عمیقاً ناقص بود. موارد بسیار زیادی وجود داشته است که هنجارهای بین‌المللی منع استفاده از زور به جز در دفاع از خود، نادیده گرفته شده، کنوانسیون‌های حفاظت از حاکمیت و مرزهای دولت‌ها نقض شده، و حقوق اولیه بشر به طرز وقاحت‌آمیزی نقض شده است. پس از 30 سال از چنین تخلفاتی، هنجارهایی که ما امیدوار بودیم پس از جنگ سرد ایجاد کنیم، قدرت خود را از دست داده‌اند.

علاوه بر این، در حالی که چندجانبه گرایی در جهان به هم پیوسته ما ضروری است، آن نیز اغلب به حاشیه رفته و نادیده گرفته شده است. اگرچه شورای امنیت این قدرت را دارد که «اقدامات اجرایی برای حفظ یا بازگرداندن صلح و امنیت بین‌المللی اتخاذ کند»، اما همچنان ناتوان است. توانایی آن برای اقدام دائماً به دلیل اختلاف بین پنج عضو دائم دارای حق وتو که هر کدام از منافع خود دفاع می کنند، نه از صلح و امنیت جهانی، تضعیف می‌شود.

مسابقه دیوانه‌وار مدرن کردن زرادخانه‌ها

نظم جهانی متزلزل، گزینشی و پر از حفره‌ها و استانداردهای دوگانه ما را به این نقطه رسانده است. روند کلی مثبت بین دهه 1960 و 1990 به شدت معکوس شده است. طبق اعلام فدراسیون دانشمندان آمریکایی: «بر خلاف موجودی کلی سلاح‌های هسته‌ای، تعداد کلاهک‌های موجود در انبارهای نظامی جهانی- که شامل کلاهک‌های اختصاص داده شده به نیروهای عملیاتی می‌شود- یک بار دیگر در حال افزایش است. ایالات متحده هم‌چنان ذخایر هسته‌ای خود را به آرامی کاهش می‌دهد. فرانسه و اسرائیل ذخایر نسبتاً پایداری دارند. اما گمان می‌رود چین، هند، کره شمالی، پاکستان و بریتانیا و احتمالا روسیه همگی در حال افزایش ذخایر خود هستند».

بمب هسته ای

همان‌طور که در جنگ اوکراین دیدیم، سلاح‌های هسته‌ای بار دیگر به ابزار استراتژی امنیتی تبدیل شده‌اند. همه NWS‌ها -چین، فرانسه، هند، اسرائیل، کره شمالی، پاکستان، روسیه، بریتانیا و ایالات متحده- در واقع اکنون در یک مسابقه دیوانه‌وار برای مدرن کردن زرادخانه‌های خود هستند.

حتی بدتر از آن، NWSها از فناوری‌های جدید سایبری و هوش مصنوعی، و همچنین موشک‌های مافوق صوت فوق‌العاده پیشرفته که برای فرار از سیستم‌های دفاعی موجود طراحی شده اند، بهره می برند. و بسیاری – از جمله بریتانیا و فرانسه – اکنون تسلیحات هسته‌ای خود را در حالت آماده باش نگه می‌دارند، وضعیتی که احتمال پرتاب سلاح هسته‌ای (خواه عمدی، تصادفی یا در نتیجه دستکاری سایبری) را افزایش می‌دهد.

استانداردهای دوگانه؛ جعبه پاندورا باز می‌شود؟

علیرغم تمام تعهدات قانونی گذشته، ما هنوز در جهانی زندگی می کنیم که استراتژی امنیتی در نهایت به سلاح‌های هسته‌ای بستگی دارد. طنز بزرگ این است که NWS ها در توصیه به دیگران در مورد مسائل هسته‌ای تردید ندارند. این یک مورد کلاسیک از «آن‌طور که من می‌گویم انجام دهید، نه آن‌طور که من انجام می‌دهم» است. امید است که توافق هسته‌ای با ایران که ترامپ در سال 2018 آمریکا را از آن خارج کرد، به زودی احیا شود. اما استانداردهای دوگانه‌ای که اعمال می شود هیچ‌گاه کنار گذاشته نشده است.

من مدت‌هاست که استدلال کرده‌ام که سیستم هسته‌ای کنونی در درازمدت ناعادلانه، خطرناک و ناپایدار است. سلاح‌های هسته‌ای، صرف نظر از اینکه چه کسی آنها را در اختیار دارد، یک تهدید وجودی در همه جا و برای همه هستند. جهان امروز به اکثریت بزرگی از کشورهایی تقسیم شده است که می‌خواهند سلاح‌های هسته‌ای را از بین ببرند، و اقلیت کوچکی از NWS ها و متحدان آن‌ها که به وضعیت موجود وابسته هستند. اما اگر نتوانیم عرضه را کاهش دهیم و استفاده از سلاح‌های هسته‌ای را محدود کنیم – همانطور که قبلاً با سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیکی انجام داده‌ایم – باید برای باز شدن جعبه پاندورا هسته‌ای آماده شویم.

دستور کار خلع سلاح اتمی؛ زمان به نفع ما نیست

با وجود خطراتی که با آن روبرو هستیم، بحران‌های امروزی می‌توانند به یک نتیجه مثبت منجر شوند. آنچه ما واقعاً به آن نیاز داریم این است که چیزی کاملاً جدید بسازیم، بر مبنای برابری. اگر NWS ها در مورد معکوس کردن روند خطرناک هسته‌ای شدن مجدد و درگیری قدرت‌های بزرگ بتوانند جدی باشند، باید چندین گام فوری بردارند.

اول، آنها باید از وضعیت فعلی هسته‌ای خود تنش‌زدایی کنند، به وضعیت هشدار بالای زرادخانه خود پایان دهند و اقداماتی را برای محافظت در برابر حوادث یا حملات سایبری احتمالی انجام دهند. دوم، آنها باید هر سیستم یا پروتکلی را که در آن یک شخص می‌تواند مجوز حمله هسته ای را صادر کند، حذف کنند. و سوم، آن‌ها باید دوباره متعهد شوند که به سمت جهانی عاری از سلاح‌های هسته‌ای – هدف نهایی NPT- کار کنند.

این امر مستلزم انحراف از انصراف دیرینه مبتنی بر بازدارندگی (تخریب تضمین شده متقابل) است. همانطور که رونالد ریگان، رئیس جمهور ایالات متحده و میخائیل گورباچف، رهبر شوروی در سال 1985 تشخیص دادند، «یک جنگ هسته‌ای پیروز ندارد و هرگز نباید در آن جنگید». دستیابی به جهانی بدون تسلیحات هسته ای مستلزم اقدامات جدی برای پیشبرد خلع سلاح است. یک مکان آشکار برای شروع، اجرایی کردن CTBT است.

ما همچنین باید مذاکراتی را درباره یک معاهده قطع مواد شکافت‌پذیر برای ممنوعیت تولید بیشتر اورانیوم و پلوتونیوم غنی‌شده برای سلاح‌های هسته‌ای آغاز کنیم. و ما به ایالات متحده و روسیه – که با هم تقریباً 90 درصد از بیش از 13000 تسلیحات هسته‌ای جهان را در اختیار دارند – نیاز داریم تا مذاکرات دوجانبه خود را برای کاهش تسلیحات از سر بگیرند. هدف ما باید ساختن یک سیستم امنیت جمعی باشد که در آن سلاح هسته‌ای جایی نداشته باشد.

در نهایت، ما باید افکار عمومی جهانی را بسیج کنیم تا فشار بیش‌تری بر کشورهای دارای سلاح هسته‌ای وارد کنیم تا متعهد به نابودی همه آنها شوند. ممنوعیت کامل در اختیار داشتن تسلیحات هسته‌ای باید به یک هنجار اجباری حقوق بین الملل تبدیل شود و احتکار چنین زرادخانه هایی به تابویی شبیه به نسل کشی تبدیل شود. اما همانطور که وحشت آشکار و ادامه خطر هسته ای در اوکراین نشان می دهد، زمان به نفع ما نیست.

 

منبع: اقتصادنیوز

لینک منبع

قالب وردپرس